نتایج جستجو برای عبارت :

هفت خانه چشم – شممت روح وداد و شمت برق وصال – غزل ۳۰۳ – ۳۵۹

۳۵۹- هفت خانه چشم شممت روح و داد و شمنت برق وصال    بیا که بوی ترامیرم ای نسیم شمال احادیا به جمال الجیب قف وانزل     که نیست صبر جمیلم زاشتیاق جمال حکایت شب هجران فرو گذاشته به       به شکر آنکه بر افکند پرده روز وصال بیا که پرده گلریز … هفت خانه چشم – شممت روح وداد و شمت برق وصال – غزل ۳۰۳ – ۳۵۹
منبع : فالگیر
یک قدم تاکربلایک گام درکوی وصال/زائربسیار دارد نینواسوی وصال/درحریم حق پرستی اسوه شدمولاحسین/سرزمین اوهمیشه میدهدبوی وصال/باولایت تاشهادت راز ورمزبندگی است/خصلت پاک شهیدان داده است خوی وصال/همره سجاد وزینب کاروانی از حضور/میرسددراربعینش زمزم و روی وصال/شیعه اینک باشکوهی عاشقانه کربلاست/غرق دریای محبت آمده توی وصال/درمسیر راه زائرمهربانیها زیاد/چرخش عشق ولایت دردلش گوی وصال/اربعین همراه زینب زمزم آمادگی است/تاظهورمهدویت میرودجوی وصا
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی   نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نو شم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی   نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نوشم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
آورده اند که عاشق قصد معشوق خود کرد و راه را در پی گرفت تا به وصال دلدار برسد. با هر مرارت و شقاوتی بود خود را به کوی یار رساند و دق الباب کرد. 
از معشوق ندا آمد:کیست؟
عاشق جواب داد: من هستم.
معشوق در به روی او نگشود. 
عاشق حیران و سرگردان، کو به کو، خانه به خانه، گریان و نالان شد و از طلب یار دل برنداشت. تا اینکه دوباره خود را در کوی یار دید. 
دق الباب کرد. 
معشوق دوباره پرسید:کیست؟
عاشق جواب داد:تو هستم...
این بار در به روی عاشق گشوده شد و به وصال دوس
قرار بود اینجا شرح انتظار روزهایی را که برای وصال میکشم بنویسم  ، فکر میکنم دیگر مجالی برای انتظار نخواهد بود ، وصال را به فراغ ابدی  بدل خواهم کرد ‌ .
چرا نام اینجا را تغییر نمیدهم؟ 
شاید هنوز جوانه امید در دلم خشکیده نشده باشد اما دلیل مهم تر میتواند آن باشد که از تاریخ خجالت میکشم ‌ . از اینکه چند صباحی از بنای این ویران خانه نگذشته باشد و باید به همین زودی نام و ماهیتش را تغییر بدهم ...
روزی که هردوی اینها تغییر کنند خیلی دور نیست ...
قرار بود اینجا شرح انتظار روزهایی را که برای وصال میکشم بنویسم  ، فکر میکنم دیگر مجالی برای انتظار نخواهد بود ، وصال را به فراغ ابدی  بدل خواهم کرد ‌ .
چرا نام اینجا را تغییر نمیدهم؟ 
شاید هنوز جوانه امید در دلم خشکیده نشده باشد اما دلیل مهم تر میتواند آن باشد که از تاریخ خجالت میکشم ‌ . از اینکه چند صباحی از بنای این ویران خانه نگذشته باشد و باید به همین زودی نام و ماهیتش را تغییر بدهم ...
روزی که هردوی اینها تغییر کنند خیلی دور نیست ...
.شهدِ وصال .ساقی قدحم پرکرد ، امشب می نابم داد/ .گیسو به رخ افکنده ، مستانه جوابم داد/.از باده شدم سیراب، وانگاه بخوابم داد/ .هشیارنخواهم شد ، چون سرخ شرابم داد/ .تشنه ام بر رخِ یار، گاهِ سحر// .......حبیب رضائی رازلیقی .پ ـ ن شهید نظر میکند به وجه الله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .عاشقانه ای در قالب سروش اما به زبان کهن تقدیم به برادر عزیز استاد رضاپور مبتکر شیوه های نوین شعر
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بستگشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاندزمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشودنسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کردولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دل مسکین من گره مفکنکه عهد با سر زلف گره گشای تو بست
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصالخطا نگر که دل امید در وفای تو بست
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفتبه خنده گفت که حافظ برو که پ
شما تا ابتدای تابستان سال بعد می‌توانید از غم‌نامه‌های من در فراق حضرت یار بهره ببرید!
پ.ن: پس از چند صباحی اندیشه در احوالات عجیب خویش یافتم که لختی باید از فکر خانم الف برون آیم بلکه بتوانم تصمیمات مهم زندگی خود را بگیرم! فلذا از غم‌نامه هم خبری نیست و منتظر نباشید.
پ.ن: من از آن ترسم که این شوق فراوان من به وصال، مبدل به سکون عجیب در وصال گردد! پس بر آن گشتم که این شوق را فرو نهم و عاقبت را به ایزد منّان بسپارم.
پ.ن: به فزونی پی‌نوشت‌ها خرده
همونقدر که دائما در کنار هم بودن زن و شوهر و به اصلاح "به هم چسبندگی" دائم و بی وقفه بده و ضرر داره، دوری زیاد هم بده. تا یه جایی دوری شوقِ وصال رو زیاد میکنه، اشتیاق آفرینه .. از یه جایی به بعد فرساینده، له کننده و کشنده ست. خیلی بده. بد . بد . بد. 
پ.ن: مشخصه چقدر له شدم یا بیشتر توضیح بدم؟ :)
پ.ن۲: خدا وصال و فراق تون رو پر برکت قرار بده . نمیدونم چجوری ولی ان شاء الله . باید یه چاره ای بیندیشم برا خودم. اینطوری فقط حالم بده. باید غمش رو تبدیل کنم به یه چ
بگرفته عشق، ما را؛ ملک وجود و آنگه؛
عقل آمده که :ما نیز هستیم کدخدائی!
....
از دور دیدمش خِردم گفت :دور از او
دیوانه میکند خِرد دوربین مرا‌.‌‌‌..
....
اگر هلاک خودم آرزوست ...منع نکن
مرا که عمر چنین در ملال میگذرد
‌‌‌‌‌....
برفت دوش خیالش ز چشم من ،چه کند؟
مقام بر لب دریا نمیتواند کرد‌‌‌‌...
....
تاراج کرد دین و دل از دست عاشقان
سلطان نگر!که مایه مشتی گدا ببرد!
....
هجر خوش باشد اگر چشم توان داشت وصال
درد سهلست گر امید دوائی باشد
 
+همه ابیات از عبید زا
سکوتم را نمی بینینگاهم رانمی خوانیتواز احساس من ای دلبرای زیباچه می فهمی؟ چه می دانی. ؟دلم اکنون پراز ترس وهراس استنمازم رانیازم رادعایم راچه می فهمی.؟چه می دانی؟ بیا دل راخدایی کنبیا دل راخدایی کنتماشا کن تماشا کنتواکنون پشت این درب مدرنیسموگرداگرد این شهرتمدندگرنیست اثر ازمهرخ ومجنون ولیلاومی دانم نمی بینی تو غمهای نهانی راومی دانم نمی فهمی تورنج زندگانی رانجاتم ده نجاتم ده بگرد اینک وپیداکن مرازندانی بند بلاقربانی شهرخطا راره
مرحوم_شیخ_رجبعلی_خیاط :
 
در بیداری سحر و ثُلث آخر شب ، آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی در بیداری سحرها می توان حاصل نمود.از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هر چه هست، در آن است. عاشق خواب ندارد و جز وصال محبوب چیزی نمی خواهد. وقت ملاقات و رسیدن به وصال ، هنگام سحر است.
 
روزهای آخرماه مبارک خوشتر است/بنده مومن سبک بال وبه دنیاسروراست/روزه داری ونمازش زمزمی سوی وصال/آسمان بندگی را اوچوشمس واختراست/دردلش حس رضایت از خداگل کرده است/عاشق پیغمبروآلش و حب حیدراست/مزدکارخیر را گیرد زسوی کردگار/جرعه نوش با ولای چشمه های کوثراست/شد سرآغاز پرستش این بهار بندگی/نقشه شیطان برایش هرکجایی ابتراست/درسحرها همنشین نام مهدی بوده است/تاظهورش منتظر برآن ولی آخراست/
درشب قدرخدالطف وعنایت دارد/شیعه راحضرت اوفیض وکرامت دارد/برسد مومن شوریده به درگاه وصال/با علی سوی دلش گنج ولایت دارد/زمزم آل نبی گوهر چشمان بشر/این همه عشق فقط اوز امامت دارد/معرفت لازمه درک شب قدر خداست/تاسحر شوردعا مزدحلاوت دارد/اشک چشمان ولایی شب قدری زیباست/ ازبر شیعه فقط نورهدایت دارد/میرسد مژده مهدی به تمنای ظهور/موسم یاری او وقت اطاعت دارد/
امام حسن عسکری علیه السلام در روایتی ناب و زیبا خطاب به غافلانی چون بنده میفرماید:«انّ الوصول الی اللّه عزّوجلّ سفرٌ لا یُدرَک الّا بامتِطاء اللّیل»وصال به خداوند عزوجل سفری است که جز با مَرکَب راهوارِ «شب زنده داری» به دست نمی‌آید....اساتید سلوک میفرمایند که حقیقت آنوقت بر جان ما طلوع میکند که خیالات و خواطر و افکار پراکنده از صحنه‌ی دل زدوده شود، و بهترین وقت برای این هدف، سکوت نیمه شب است و لذا سفارش اهل بیت و بزرگان همیشه به شب زنده دار
مامنتظر لحظه دیدارشدیم/از غفلت دل زخواب بیدارشدیم/وقت سحری گریه کن درگه دوست/مشتاق وصال حضرت یارشدیم/درکوی نبی وآل او سربازیم/مجنون علی مثال عمارشدیم/درماه خدا زبرکت افطاری/خشنودزحق برای ایثار شدیم/سیل آمده ازچشم ودل مابه سحر/باحضرت حق طالب گفتارشدیم/عشق است وجنون لحظه وصل ملکوت/ازبهر وصال اوگرفتارشدیم/باشور دعا ولایت دل خواهیم/بر خامنه ای مطیع هرکارشدیم/اشک ودل مازمزمه اش یا مهدی است/آماده یاری بر دلدارشدیم/
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده...
بارها غم این کلمات را میان رقص شعله ها دیدم که بی مهابا با باد یکی شدند.
راستی چشم دخترکانی که چشم انتظار روزهای بهترند را دیده ای؟
شبهایی که پایان ندارند را چطور؟
کوله باری از زخم هایی که سالها با خود حمل میکنیم را کجای راه زندگی باید بگذاریم و پرواز کنیم؟
انتظار برای روزهای نیامده بدترین زندگی است که میشود هر انسانی تجربه کند.و امان از رسیدن آن روز...
سالها انتظار برای وصال، دستپاچگی می آورد.ترس می آورد و
جمعه هاآرامشی سوی وصال مهدی است/شیعه دائم منتظربهرجمال مهدی است/هست طاووس بهشتی حضرت صاحب زمان/مسلمین راافتخاری از جلال مهدی است/دشمنان حضرت اومثل شمرو حرمله/ذلت آنان به عالم درقتال مهدی است/شیعه رابایدکه باشداهل اصلاح درون/هرچه می خواهی سعادت درسوال مهدی است/ازوجود اوهمیشه میرسد لطف وکرم/هرچه دارداهل عالم لطف ومال مهدی است/تاظهوریوسف حق گام آخرمانده است/عالم پراز عدالت درخیال مهدی است/
۵۰- نسیم وصال خدا چوصورت ابروی دلگشای توبست   گشادکارمن اندر کرشمه های تو بست مرا ومرغ چمن را از دل ببرد آرام       زمانه تاقصب نرگس و قبای توبست زکار ما و دل عنچه بس گره بگشود   نسیم گل چودل اندر پی هواتو بست مرابه بند تو دوران چرخ راضی کرد … نسیم وصال – خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست – غزل ۳۲
منبع : فالگیر
رمان تمنای وصال
دانلود رمان تمنای وصال اثر الناز محمدی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان این رمان عاشقانه و اجتماعی درباره دختری به نام تمنا با روحی به نرمی باران ، الهه ای بی تمثیل در سرزمین عشق ، آمد تا مؤمن به عشقش کند، عشقی حقیقی فراتر از آدمیان حریص ، آمد تا طعم تلخ و گس مانند زهر تکرارها را از کامش بزداید ، آمد تا زمزمه روز و شبش شبیه لالایی دلنوازی بر لبهایش و کنار گوش او دوست داشتنی ترین تکرارش ش
رمان تمنای وصال
دانلود رمان تمنای وصال اثر الناز محمدی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان این رمان عاشقانه و اجتماعی درباره دختری به نام تمنا با روحی به نرمی باران ، الهه ای بی تمثیل در سرزمین عشق ، آمد تا مؤمن به عشقش کند، عشقی حقیقی فراتر از آدمیان حریص ، آمد تا طعم تلخ و گس مانند زهر تکرارها را از کامش بزداید ، آمد تا زمزمه روز و شبش شبیه لالایی دلنوازی بر لبهایش و کنار گوش او دوست داشتنی ترین تکرارش ش
نویسنده ایرانی، محمد حسننقلیزاده کتاب خود را در طی مراسمی با خواننده رپ محبوب، یاسر بختیاری تقدیم کرد. وی با عنوان اینکه متاسفانه یاسر بختیاری چون در کانادا هستند وی نمی توانند اینجا حضور پیدا کنند این کتاب رو بدون حضور یاس به این خواننده تقدیم کردند.
ادامه مطلب
روزی مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر به او گفتند:" ای شیخ فلانی روی آب راه میرود " شیخ گفت:" وزغ نیز روی آب راه میرود" دوباره گفتند :" فلانی در هوا پرواز میکند " شیخ گفت:" مگس نیز در هوا پرواز میکند" مریدانش گفتند:" شخصی در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود" شیخ گفت:" شیطان هم در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود" آنگاه شیخ رو به مریدانش کرد وگفت:" مرد آنست که در میان همنوعانش بنشیند و بپاخیزد وداد وستد کند وبخورد وبخوابد ولی دل او یک لحظه از یاد خدا غ
عرض سلام خدمت خانواده برتری های عزیز 
هلن فیشر روانشناس در کتاب مشهورش میگه عشق 1.5 تا 3 سال طول میکشه، البته استثنا هم داره ... که وجود فاصله بین دو نفر یعنی (عدم وصال) این زمان رو میتونه بیشتر هم بکنه، زیرا که مغز عاشق هیچ پاداشی دریافت نکرده (همون رسیدن به معشوق) و سطح هورمون دوپامین در بدن فرد بیشتر و بیشتر میشه.
الان سوالی که ذهن منو مشغول کرده اینه که آیا با وصال دو نفر بعد مدتی طولانی (مثلا 4 سال) که در گذشته عاشق هم بوده اند ولی بهم نرسیدن، ای
برای دانلود اینجا کلیک نمایید
وصال گویچلی تک تنها
دانلود آهنگ ترکی وصال گویچلی بنام تک تنها

Vusal Goycayli – Tek tenha

دانلود آهنگ وصال گویچلی بنام تک تنها
دانلود آهنگ با دو کیفیت ۱۲۸و۳۲۰
 
متن آهنگ ترکی وصال گویچلی بنام تک تنها
♫♫♫♫ ♫ ♫♫♫ ♫ ♫♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫
کانال تلگرامی آیتک موزیک
https://t.me/Aytakmusic_ir
دانلود آهنگ جدید ترکی از سایت آیتک موزیک
♫♫♫ ♫♫♫ ♫ ♫♫♫ ♫ ♫♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫
با آیتک موزیک بروز باشید
⇐ صفحه اصلی سایت ⇒
 
با هزار ذوق دستشو میگیرم و میگم تو راه مدرسه ی دری وری اومد به ذهنم کردمش شعر...بخونم برات ببینی خوبه یا بد؟میگه:درباره چیه؟
میگم:درباره یار...
میگم:ذوقمو کور نکن دیگه برای اولین بارمه سعی کردم ی بیت شعر با قافیه بگم...(اینجانب علاقه مند به نوشتن شعر نو است..)
میگه:خب...باشه بخون ببینیم(:
خودمم خندم میگیره از اینکه چجوری اصن فکر کردم که این کلمه ها رو گذاشتم کنار هم و الکی ادای شعر نوشتن در آوردم...اول کتابمو باز میکنم و میخونم براش:
گر بر ره من راهی...
قابل توجه دانش آموزان گرامی از ابتدای مهر ماه 98 مکان آموزشگاه و مدرسه وصال به آدرس های زیر تغییر پیدا کرده است.
آدرس مدرسه وصال: میدان شهدا، روبروی پاساژ جاوید، انتهای کوچه بانک مسکن، دبیرستان حجاب (نوبت بعدازظهر)
تلفن تماس: 32268561-026
ساعت مراجعه: 14 الی 18
آدرس آموزشگاه وصال: چهارراه طالقانی، انتهای کوچه نسیم (کوچه کتابفروشی بهمن)، روبروی تصویربرداری پزشکی بهار
تلفن تماس: 026-32263677
وصال صالحیان (مدرس سنتور)


وصال صالحیان، مدرس سنتور در آموزشگاه موسیقی سازنو
برای اطلاع از ثبت نام کلاس های سنتور در بهترین آموزشگاه موسیقی در کرج و در آموزشگاه سازنو به صفحه کلاس آموزش سنتور در کرجمراجعه نمایید.


ادامه مطلب
هو المحبوب
ما چه می‌دانیم واقعاً که عاقبت کار چه می‌شود!
همین لیلی و مجنون -که چه‌ها برایشان نسراییده‌اند- اگر به سر منزل وصال می‌رسیدند آیا تضمینی داشت که خوشبخت می‌شوند و یا مجنون روزی به لیلی نمی‌گفت که به خانه پدرت برگرد؟ و یا با اولین غذایی که گیسویی از گیسوان لیلی -که در مدحت آن و گرفتاری قلب به آن، غزل‌ها سراییده شده- در آن بود، مجنون ببر درونش را آزاد نمی‌کرد؟ یا به اولین دمپایی خیس توالت، لیلی واکنش نمی‌داد که ای مجنون مگر ننه‌
یکی از سدهای پیش روی رهروان نومیدی
است. آرزومندان گر چه از دنباله رهسپاری بازمانند یا به حضیض سقوط کنند اما همچنان
مترصد وصال‌اند و نیروی خود را افزون می‌سازند تا با عزمی دوباره برای پیمودن مسیر
کمر همت ‌بندند. آن‌ها اندیشه وصال دلدار را در سر می‌پرورانند و به مقصد می‌نگرند
از این‌رو ملالت و تعلل به خود راه نمی‌دهند و تمسخر نابخردان و جفای ستمکاران را
به جان می‌خرند ولی در مقام بردباری خفت بی خردان را نمی کشند .
راهیان گذرگاه یکتاپرستی
برای دانلود آهنگ کلیک کنید
وصـال سوز گل نولار یاریم
دانلود آهنگ ترکی وصال سوز به نام گل نولار یاریم
Vusal Soz – Gel Nolar Yarim
دانلود آهنگ ترکی وصال سوز به نام گل نولار یاریم
دانلود آهنگ با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰
دانلود آهنگ ترکی وصال سوز گل نولار یاریم

.:( دانلود تمامی آهنگ های وصال سوز ):.

کانال تلگرامی مشگین موزیک
https://t.me/meshginmusic
دانلود آهنگ جدید تورکی از سایت مشگین موزیک

.:( صفحه اصلی سایت ):.
برای دانلود آهنگ کلیک کنید
بسم الله الرحمن الرحیم ./

شاید دلشون وصال میخواست یکی شکوفه هاشو نمایان کرده بود یکی هم برگای تازه جوانه زده ش رو ... دستاشون ! آخ ! دستاشون ... نکنه میخواستن فاصله ی خالی بین انگشتای همو پر کنن ؟! آره دلشون وصال میخواست تو آسمون آبی ... اون بالاها ! 
۱۳۹۸/۱/۱۳ امروز رفته بودیم پارک کنار رودخونه ! اینجا کوچیکه و نزدیک خونه ی بابا اینا ! اما قشنگه ، قشنگه ، قشنگه ... اون ور رودخونه کوه و جنگله ... تو دامنه ی رودخونه چمنزار سبز سبز ! شاید اینجا بهشته ... سیزد
گریه کن برفاطمه آتشفشان ماتم است/رازدل باچاه گفتن خودنشان ماتم است/دختراحمد فدایی بهر عشق مرتضاست/دست زینب بهر شیعه یک امان ماتم است/میخ درب خانه اویاس راآلاله کرد/بر یتیمان ولایت هم جهان ماتم است/پشت درب نیم سوزی مرتضی محشر بدید/اوج اشک رادمردی بر فغان ماتم است/کودکان فاطمیه سوی مادر اشکریز/روضه جانسوز زینب ازلسان ماتم است/مجتبی در کوچه ای باچشم سیلی دیده است/گریه اش جاری برآن اشک روان ماتم است/کربلاگشته سرآغاز وصال فاطمی/این مصائب گوئیا
امام صادق ع فرموداز نشانهای درستی یقین مردمسلمان اینستکه مردم را بوسبله خشم خدا خرسند نکند مانند کسیکه طبق میل مردم بر حلاف حق. فتوای دهد ونهی از منکر نکند و مردم را بر انچه خدا بخود او نداده سرزنش ننماید  مردم را برای  انچه.خدابخود او نداده سرزنش ننماید مردم   را برای انچه بدو ندهند زیرا خدا روزیش نکرده سرزنش نکند زیرا روزی رانه شره و از حریص بیاورد و نه نخواستن ناخواه رد کندو اگر شخصی از شماچنانکه. از مرگ میگریزد از روزیش بگریزد روزیش باو
پاسخ:
یکی از انواع روزه‌های حرام «روزه وصال» است[1] که به دو صورت قابل تفسیر است:
1. در وقت نیّت روزه، قصد تأخیر افطار تا سحرِ روز بعد را داشته باشد؛ یعنی شام و سحر را یکی کند.[2] امام صادق(ع) فرمودند: «الْوِصَالُ‏ فِی‏ الصِّیَامِ‏ أَنْ‏ یَجْعَلَ‏ عَشَاءَهُ سَحُورَه‏؛ وصال در روزه یعنی غذایش را تنها در سحر بخورد.»[3]
2. در وقت نیّت، قصد روزه گرفتن دو روز پشت سر هم  راداشته باشد، بدون آن‌که در شب، روزه خود را افطار کند.[4]
پیامبراکرم(ص) فرمودند: «ل
امشب افتتاحیه ی تئاتر شاگردم الهه بود( الان دانشجوست) نمیدونم چطور وارد کار تئاتر شد و چطور شد تهیه کننده ی تئاتر؟! دعوتم کرد برای دیدن تئاترشان ولی نه دعوت افتخاری. دعوت به خرید بلیط از تیوال. چون معتقدم از هنرمندان مخصوصا تئاتری ها باید حمایت کرد پیشقدم شدم و بلیط تهیه کردم و به دیدن تئاتر رفتم‌ در خیابان وصال‌. تمام ذهنیتی که از موقعیت و جایگاه خودم داشتم به کل در این دو ساعت حضورم در تماشاخانه فرو ریخت. نه اینکه آدم مغروری باشم ولی حس کرد
 
 
تفاوت اصلی خانه های هوشمند با خانه های معمولی در این است که همه ی وسایل در خانه های هوشمند به یکدیگر متصل هستند و با یک دستگاه مرکزی کنترل می شوند. کنترل آب و هوا، چراغ ها، لوازم، قفل ها و انواع مختلفی از دوربین ها و مانتیورهایی که می توانند به خانه های هوشمند و خودکار اضافه شوند از هر جای خانه و حتی دور از خانه قابل کنترل می باشند.
 
 
بسم تعالی
گزارش فعالیت انجمن علمی گروه کلام
 
اولین جلسه انجمن علمی گروه کلام در تاریخ ۱۰/۶/۱۳۹۷ با حضور طلاب کارشناسی این رشته برگزار شد و جلسات هر ماه یکبار ادامه پیدا کرده و همچنان به قوت خود باقی است.
پس از نظر سنجی بین اعضا در مورد نوع فعالیت انجمن، قرار بر این شده که این نهاد با پاسخگویی به شبهات، معرفی علما. نشست‌ها، و کارگاه‌های آموزشی و علمی، جمع آوری خاطرات طلاب بنت المصطفی، و در کل دغدغه طلاب ورودی این رشته و طلاب ارشد فعالیت کند.
پیرمرد غضب آلود و با لحنی کاملا جدی،مستقیم به چشمانم خیره شد و با نهیب گفت "بترس از معصیت شاهدی که خود صیاد و قاضی است.".همین یک جمله! آخرین هشدار را به من داد.{اما گوش شنوا کو؟؟}
انَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ .خدای تو در کمین است.این جمله ی خبری است.گویا سرّ درونم برایش فاش شده بود. خداوند اصلا دوست ندارد بنده اش را اینچنین ببیند. خداوند بسیار بیزار است و قطعا باعث برانگیختگی خشم و ناراحتی خداوند میشود.خداوند در کمین است و هر لحظه به تو احاطه کام
یکی از سدهای پیش روی رهروان نومیدی
است. آرزومندان گر چه از دنباله رهسپاری بازمانند یا به حضیض سقوط کنند اما همچنان
مترصد وصال‌اند و نیروی خود را افزون می‌سازند تا با عزمی دوباره برای پیمودن مسیر
کمر همت ‌بندند. آن‌ها اندیشه وصال دلدار را در سر می‌پرورانند و به مقصد می‌نگرند
از این‌رو ملالت و تعلل به خود راه نمی‌دهند و تمسخر نابخردان و جفای ستمکاران را
به جان می‌خرند ولی در مقام بردباری خفت بی خردان را نمی کشند(برداشتی از آیه پایانی سور
 
من نشستم ز طلب وین دل پیچان ننشستهمه رفتند و نشستند و دمی جان ننشست
 
هر که استاد به کاری بنشست آخر کارکار آن دارد آن کز طلب آن ننشست
 
هر که تشویش سر زلف پریشان تو دیدتا ابد از دل او فکر پریشان ننشست
 
هر که را بوی گلستان وصال تو رسیدهمچنین رقص کنان تا به گلستان ننشست
 
#مولانا
تاکی به تمنای وصال تویگانه
                                  اشکم شود ازهرمژه،چون سیل روانه
خواهد که سراید غم هجران تو یا نه
                                 ای تیر غمت رادل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول وتوغائب زمیانه
                               رفتم به در صومعه عابدو زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع وساجد
                             در میکده رهبانم ودرصمعه عابد
گه معتکف دیدم وگه ساکن مسجد
                             یعنی که
شهر تبریز به واسطه رشادت های آزاد مردانی همچون ستارخان و علی مسیو در دوران انقلاب مشروطه نقش برجسته ای در تاریخ معاصر ایران دارد، به همین خاطر بازدید از خانه های باقی مانده از مشروطه خواهان که روزگاری محل تشکیل جلسات و ستاد جنگ بوده برای ما یاداوری میکند که این شهر بزرگ چه تاریخی را پشت سر گذاشته است.
خانه های تاریخی تبریز
موزه قاجار (خانه امیر نظام)
خانه تاریخی ستارخانموزه علی مسیوخانه بهنام (خانه قدکی)خانه مشروطه تبریزخانه حیدر زاده تبری
خدای عزوجل راهای  هدابت را به بندگانش خبر داده ودر ان راههابر ایشان چراغ بر افراشته  ودستور داده  که چگونه راه پیمایند و فرموده ه. و ایمان مانا من امرزینده کسی باشم که توبه کند وایمان اورد و عمل صالح نماید وانگا هدایت 83 سوره  3 وفرمود و خدا فقط از پر هیز گاران میپذید پس هرکه خدای عزوجل را نسبت بانچه امرش  فرموده پرهیز کار باشد همان خدای عزوجل را با ایمان بانچه  محمد. صلی الله  علیهو اله اورده ملاقات. کند. هیهات. هیهات که مردمی از  دست رفتند وم
آدم باید بدونه کجا باید راهی که داره می ره رو ول کنه. از اون مهم تر آدم باید بتونه راهی که داره می ره رو ول کنه. وگرنه می افته تو دور باطلی که خلاصی ازش سخته و طاقت فرسا. آدم باید جرئت داشته باشه برای رها کردن راه اشتباه در نیمه ی راه. وصال همیشه ممکن نیست. 
به لذت فراق دچار شده ام. 
به آن احساسات پر از ذوق برای دیدار مجدد که دست کمی از اولین دیدارهای زندگی مان ندارد. به آن پیچ و تاب دل، و اضطراب ناشناخته از مواجه با معشوق. به آن تصویر خوشایند از ورود دوباره اش به خانه. به بازمرور لبخندها، نگاه ها، به بی قراری برای نوازش هایش دچار شده ام. به هیجان برای کشف دوباره اش، به غلیان احساسات برای تجربه ای دیگرگون از خودمان، از رابطه مان. 
من مدت هاست که به دوری معتاد شده ام. 
به آن دلتنگی های گاه و بیگاه و شب
زن ها قلب خانه اند .. 
زن ها اگر شاد باشند قلب خانه می تپد ...
 زن ها اگر موهایشان را شکل دهند، اگر صورتشان را آرایش کنند، اگر لباسهای شاد بپوشند زندگی در خانه جریان پیدا می کند.
زن ها اگر کودک درونشان هنوز شیطنت کند، اگر شوخی کنند، بخندند، همه اهل خانه را به زندگی نوید می دهند.
اگر روزی زن خانه چشمهایش رنگ غم بدهد، حرفهایش بوی گلایه و کسالت بدهد، اگر ذره ای بی حوصله و ناامید به نظر برسد، تمام اهل خانه را به غم کشیده است.
آری زن بودن دشوار است، خدا
پشت مانتیتور آیفون که می دیدمش دلم پر از شوق میشد
چادر سفیدم برمیداشتم یا مانتو روسری مینداختم روی شانه و سرم و میدویدم به استقبال در راه پله ها...
به ندرت پیش می آمد در خانه منتظر باشم تا رسیدنش.
آدمها مگر چند ساعت از خانه دور می مانند. اما برگشتنش برگشتنِ "خانه" به "خانه" بود.
خانه هوشمند چیست؟ویکی پدیا، درباره اینکه خانه هوشمند چیست و اتوماسیون خانگی یعنی چه، اینطور می نویسد که:
«خانه هوشمند یک فناوری نوظهور و در حال گسترش است. خانه هوشمند در پایین‌ترین سطح خود می‌تواند به همهٔ خدماتی اشاره داشته باشد که بدون دخالت صاحب‌خانه عملی را در محیط خانه اجرا می‌کنند»
چیزی متوجه شدید؟!بله، قرارمان سرجای خودش باقی ست. قرار است به زبان ساده با شما درباره هوشمند سازی صحبت کنیم و بگوییم که خانه هوشمند چیست ؟
پس بی خیال وی
«امام جعفرصادق(علیه‌السلام)» فرمودند:
بانفاقِ الـمُهجِ یَصِلُ العَبدُ الی حَبیبِه.تنها با شهادت و ریختن خون بنده است که او به وصال معبود و محبوب خود خواهد رسید. (مستدرک،‌ ج ١١، ص ١٤)
 
حقیقتا حاج قاسم سلیمانی چه ویژگی ها و خصوصیاتی داشت که او را متمایز و برجسته نمود و به آرزوی دیرینه خویش یعنی شهادت و وصال محبوب که مصداق روایت شریفه هست، رساند؟! شوق این سردار رشید به شهادت را به وضوح میتوان در زندگی و اعمال و کردار ایشان پیدا نمود!
 
آری حاج ق
«امام جعفرصادق(علیه‌السلام)» فرمودند:
بانفاقِ الـمُهجِ یَصِلُ العَبدُ الی حَبیبِه.تنها با شهادت و ریختن خون بنده است که او به وصال معبود و محبوب خود خواهد رسید. (مستدرک،‌ ج ١١، ص ١٤)
 
حقیقتا حاج قاسم سلیمانی چه ویژگی ها و خصوصیاتی داشت که او را متمایز و برجسته نمود و به آرزوی دیرینه خویش یعنی شهادت و وصال محبوب که مصداق روایت شریفه هست، رساند؟! شوق این سردار رشید به شهادت را به وضوح میتوان در زندگی و اعمال و کردار ایشان پیدا نمود!
 
آری حاج ق
موجا جلو میان. از اون دور دورا، مثل یه دوماد با وقار. سرسنگین، با یه شاخه گل سرخ توی جیب جلوی کت‌شون. ولی دو قدم مونده به وصال، دو قدم مونده به ساحل، صبرشون سرریز میشه و دهن‌شون کف می کنه، فریاد می‌کشن و سرشون رو می‌کوبن به سنگا، سرشون رو می‌کوبن به ساق پای برهنه من، وسط آب.
The beach is a place where a man can feel,
he's only soul in the world that's real.
چه نسیم زیبایی از دریا میاد. دلم هوای سیگار کشیدن کرد..
و من یگانه روح واقعی این ساحلم.
کاش باشم ناله ای، تا گل بدن گوشم کند.
کاش باشم پیرهن، از شوق آغوشم کند.
کاش گردم شمع و سوزم در سر بالین او،
بهر خواب ناز خود ناچار خاموشم کند.
کاش باشم حلق های در بند زلفان نگار،
هر زمان از زدف مشکینی سیه پوشم کند.
کاش باشم جوی آبی در زمین خاطرش،
بهر رفع تشنگی شادم، اگر نوشم کند.
کاش باشم ساقی بزم وصال آن نگار،
تا ز جام وصل خود یک عمر مدهوشم کند.
کاش باشم شعر تر، جوید مرا از دفتری
، هر گه از یاد و هشش یک دم فراموشم کند.
دین‌داران یکی از مهمترین دلایل خود را برای وجود خدا و ضرورت دین، هدف‌مندی جهان بیان می‌کنند همراه با این پرسش که «آیا امکان دارد این جهان بدون هدف به وجود آمده باشد؟» خیلی هم سر راست آدرس می‌دهند که هدف کمال انسان است و بهشت و وصال و معبود و فلان! من با این گزاره‌ها راضی نمی‌شوم چون آنها را نمی‌فهمم. خودم را هم گول نمی‌زنم.
ادامه مطلب
فرزندم
گاهی فاصله ما تا فرج ، فاصله ما تا عاشق شدن، فاصله ما تا وصال، فقط یک روز و بلکه کمتر از یک روز، استقامت است...
اما سالها رنج فراق و رنج ابتلائات تلخ را تحمل میکنیم... و ناله میزنیم...
هیچ اتفاقی به این اندازه دل کسانی که بر ما ولایت دارند را نمی سوزاند... 
وای از قبوری که خود را در آن محبوس ساختیم...
یک سری حرف و حدیث هست که آدم تا با چشم خود نبیند نمی تواند باورش کند. یعنی هیچ رقم توی مخ آدم نمی گنجد. وقتی هم که با چشمان خودش می بیند باز هم باورش نمی شود. مگر می شود ساعت یازده شب دختری با پسری که هیچگاه او را ندیده قرار بگذارد، همدیگر را با نشانی و کلی زحمت پیدا کنند، بعد از این وصال شیرین از هم با فاصله بنشینند و از هم خجالت هم بکشند؟! به خداوندی خدا تا همین دو شب پیش فکر می کردم همه این حرف ها چاخان است! اصلا دختر بد، بابای لعنتی این دختر کدام
 
اول بزارید ماجرای خانه ی نور رو براتون بگم یه روزی توی شهرم دنبال خانه ی نور میگشتم، مثل قصه ها بود توی بازار از مغازه دارا و رهگذرا پرسیدم خانه ی نور کجاست؟ خب خیلی هاشون مثل الان شما، با تعجب بهم نگاه میکردن، یکیشون که مغازه ش سر کوچه ی خانه ی نور بود، بهم نشونش داد
ادامه دارد...
سوپرطلا
اکبر کاراته از تو خرابه‌های آبادان یه الاغ پیدا کرده بود؛ اسمش رو هم گذاشته بود: «سوپرطلا»! الاغ همیشه‌ی خدا مریض بود و آب بینیش چند سانت آویزون. یه روز که اکبر کاراته برای بچه‌ها سطل‌‌سطل شربت می‌برد، الاغه سرشو کرده بود توی سطل شربت و نصف شربتا رو خورده بود. حالا اکبر کاراته هی شربتا رو لیوان می‌کرد و می‌داد بچه‌ها و می‌گفت: بخورید که شفاست. کم‌کم بچه‌ها به اکبر کاراته شک کردند و فهمیدند که الاغِ اکبر کاراته سرشو کرده داخل سط
اگه عکس پروفایل هم‌کلاسی‌های دهه‌ی هشتادیم رو بذارم براتون فکر کنم همتون افسردگی بگیرید، یکیش روی پروفایلش نوشته "بهم بگو وصال چه حسی داره؟"! اون یکی نوشته تنهایی خیلی سخته! یکی دیگه‌اش نوشته جات رو به سایه‌ات هم نمیدم چه برسه به بقیه! و ... :|
واکنش من به همشون اینه (-_-) 
خدایا این دهه‌ی هشتادی‌ها کی انقدر بزرگ شدن؟ کی وقت کردن عاشق بشن؟ عاشق هم هیچی، کی وقت کردن شکست عشقی بخورن اخه؟:|
+حس افسردگی و پیری دارم، بیاین دلداریم بدین :(
کل سال یک طرف  و روز اول عید و خانه ی باباجان هم یک طرف....
من شش تا عمو دارم و همه یمان خانه هایمان با یک دریچه به هم راه داشت و نیازی نبود از کوچه به خانه ی هم برویم...
سال که تحویل می شد یک آن میدیدی پسرها از در و دیوار دارند میریزن توی خانه ی ما که بعد از آنجا بدو بدو بروند خانه ی بابا جان
دخترها هم پشت بندشان ..
ادامه مطلب
به راستی که ضعیفه بودن زن را نخواهم پذیرفت.
زمانی که مردی به نام مجنون قدرت به دست آوردن لیلی را نداشت...
زمانی که مردی به اسم فرهاد با حماقت تمام فریب رقیبش خسرو را خورد و شیرین را به دست نیاورد..
و زمانی که فرهاد دیگری حتی بعد از مرگ قباد توانایی به دست آوردن شهرزاد را نداشت..
و چه بگویم از قدرت زلیخا که کور شد و دست از یوسف نکشید تا به دستش آورد..
و چه بگویم از منیژه که بالای چاه بیژن شبانه روز گرسنه و تشنه برای او آواز خواند و رقصید تا زمانی که ب
رفته بودم یک گوشه داشتم بخودم میگفتم: اخه احمق جون.چالش برای این نیست که ادم هیچ خطایی توش انجام نده.الان تو ۲۵ روز که سر حرفت موندی.ساعتم از دوازده گذشته رفتیم تو ۲۶ روز.حالا مگه چی میشه یبارم شیطون گولت بزنه.برو یواشکی از پنجره نگاه کن
 
راست میگم.دیگه.اره حق با توئه.اصلا مگه میشه ادم یه قولی بخودش بده.و یذره هم نشکونتش؟
نمیدونم.بزار فکر کنم.فوقش همین امشب.
فقط یه لحظه.
و جالبِ یهو اینو دیدم:این نوشته رو قبل اینکه قولمو بخودم بشکنم
 
صبر تلخ اس
بر همکاران سخت می گرفت. فکر همکاران مشغول او بود: از خانه تا محل کار، از محل کار تا خانه، در محل کار، در خانه...
بهترین ایده ها و طرح ها را می‌توان از خانه تا محل کار طراحی کرد. اما من او نمی گذاشت...
حق الناس مخفی یعنی اینکه
فکر دیگران را مشغول من خود بکنیم... 
روزی چند تسبیح دمِ "لعنت بر جبر جغرافیایی" می‌گیرم. فکر کن هر شب به جای یار، بالشت بزرگت را در آغوش بکشی و خودت را گول بزنی که "فکر کن یار است!"، و صبح با نوازش یادش بیدار شوی. صدایش را بشنوی و به ترسیم چشمان زمردینش بپردازی. حسرتِ یک لمس دستانش به دلت بماند و به وصال نرسی...بیچاره های لانگ دیستنس، محصور شده در -قفس- اعداد و ارقامِ مختصات جغرافیایی، هرروز با خیالِ بودن دلبر و نبودنش، مرگی دمادم را تجربه می‌کنند..
بسم رب الرفیقپ.ن
اسم کلاس ِ امسالمون "امید" هست.از پسرک‌های تازه آشنا شده پرسیدم: به نظرتون امید یعنی چی؟می‌خواستم از برآیند نظراتشون پل بزنم به اسم کلاسمون و نتیجه ی خوب خوب بگیرم ولی فکر نمی‌کردم اون وسط یکیشون روضه بخونه همین روز اوّلی...جواب داد: خانوم یعنی یکی رفته بعد امید داری برگرده که وقتی نمیاد میشه بی‌امیدی.#خاطرات_شنیداریپ.ن.2
شب های هجر راگذراندیم و زنده ایمما را به سخت جانیِ خود، این گمان نبودپست آخر امسال. یاعلی
 
موسم خرمی دشت و دمن است و  گاهه ی مستی چشمان غزل خوان ...
فصل نشو و نمای نبات در غایت و  گلبنهای تمام شکفته‌ی گلشن  و لطافت هواست    ...
امپراطوری "اردیبهشت" ; 
این "نگاهبان زمین"  و "برپا 
کننده ی نظم در هستی"  را 
خرمی هست و نشاط ، 
شکوفایی هست و طراوت ، 
وصال هست و نیل به دامان 
جانان ،  نمو هست و 
بالندگی ،  میلاد هست و 
نورسیدگی ..
این امپراطوری را ملکه ای 
است نشسته بر سریر سبز 
بهار و طلایه دار شور زندگی  
و عطر مشک سای 
سرزندگی ..
ملکه اردیبه
سلام
دوستان خانه ما برای ما مهم است و باید هم اینگونه باشد چون
محل زندگی ما است و ما در خانه باید راحت و ارام باشیم وقتی
از سر کار به خانه برمی گردیم اگر منزلمان زیبا باشد هنگام ورود به خانه با
دیدن زبایی ها و تمیزی ها حالمان خوب می شود و انژی میگیریم و این بسیار زیباست .
دوستان یکی از راه های تمیز نگاه داشتن خانه و زیبایی منزل
می تواند نقاشی ساختمان باشد چرا که خانه روحی تازه خواهد
گرفت و خانه نو و نوار خواهد شد البته باید از نقاش ساختمان خوب و
قبر هر روز پنج مرتبه انسان را صدا میزند :1.من خانه فقر هستم با خود تان گنج بیاورید2.من خانه ترس هستم با خود تان انیس بیاوردید 3. من خانه مار ها و عقرب ها هستم با خود تان پادزهر بیاورید 4. من خانه تاریکی ها هستم با خود تان روشنایی بیاورید5. من خانه ریگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش بباوردید
1. گنج . لا اله الا الله 2. انیس . تلاوت قرآن کریم3. پادزهر .صدقه و خیرات4. روشنایی . نماز نماز شب 5. فرش . عمل صالح
┈┈•✾✾•┈┈
 
                    
درباره دختری به نام اگنس که پدرش یک کشیشه و مادرش علارغم مخالفت خانواده ثروتمندش با این کشیش ازدواج کرده و الان دو تا دختر داره. اگنس با توجه به اوضاعی که دارند، تصمیم می گیره معلم سرخونه بشه اما همه چیز به این سادگی ها که اون فکرش رو می کنه، نیست و علاوه بر مشکلاتی که تو این راه داره، آدم های زیادی هم نیستن که بتونه با اون ها معاشرت بکنه...
تقریبا همیشه از خوندن کلاسیک ها لذت بردم. اگنس گرِی هم نمی گم خیلی لذت بخش بود ولی کتاب
                    
درباره دختری به نام اگنس که پدرش یک کشیشه و مادرش علارغم مخالفت خانواده ثروتمندش با این کشیش ازدواج کرده و الان دو تا دختر داره. اگنس با توجه به اوضاعی که دارند، تصمیم می گیره معلم سرخونه بشه اما همه چیز به این سادگی ها که اون فکرش رو می کنه، نیست و علاوه بر مشکلاتی که تو این راه داره، آدم های زیادی هم نیستن که بتونه با اون ها معاشرت بکنه...
تقریبا همیشه از خوندن کلاسیک ها لذت بردم. اگنس گرِی هم نمی گم خیلی لذت بخش بود ولی کتاب
مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست  کمکش کند تا خانه اش را بفروشد ، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند.دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آنرا برای صاحب خانه خواند. [خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار]


اد
بسم الله الرحمن الرحیم
 
«خوشا آنانکه الله یارشان بی, بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند, بهشت جاودان بازارشان بی»
مباحث گرانمایه استاد آیت الله محمد شجاعی (رحمه الله علیه) در باب تزکیه و خودسازی با عنوان برنامه کیمیای وصال از سال ۱۳۷۹ از رادیو قرآن برای علاقمندان پخش شده است.  این برنامه در هر جمعه شب، رهپویان طریق وصل را به پای رادیو قرآن می کشاند تا جویندگان جاده معرفت با شنیدن صدای گرم استاد و با آن لحن شیرین آذری و دا
دیار حافظ
 چرا نه در پی عزم دیار خود باشم چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم به شهر خود روم و شهریار خود باشم
ز محرمان سراپرده وصال شوم ز بندگان خداوندگار خود باشم
چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی که روز واقعه پیش نگار خود باشم
ز دست بخت گران خواب و کار بی‌سامان گرم بود گله‌ای رازدار خود باشم
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
م
روزمیلادعلی اصغرشده/شادمان ازاو چوپیغمبرشده/آمده باب الحوائج درجهان/موسم الطاف آن سرورشده/درولایت محوری سرباز دین/چون فدایی درره حیدرشده/طفل شش ماهه شده الگوی ما/مقدمش پرخیرچون کوثرشده/عشق بابایش حسین بن علی/نور چشمان چنین رهبرشده/کربلا گشته تجلی وصال/بهردین مصطفی پرپرشده/همره عباس و اکبر شدشهید/بهرشیعه اسوه برتر شده/حضرتش مشکل گشای عالم است/شافع والای درمحشرشده/او عموی حضرت صاحب زمان/دلبر آن حجت آخرشده/
همه چیز درباره خانه سیمین و جلال
در اولین پست از وبلاگ تهرانگردی قصد دارم یکی از قشنگ ترین، باصفاترین و خانه های تهران را به شما معرفی کنم که روزی زوج مرحوم سیمین دانشور و جلال آل احمد ساکنین این خانه بودند و سال ها بعد از فوت آنان به منظور بازسازی خانه توسط شهرداری خریداری شد و در 8 اردیبهشت 1397 افتتاح شد.
ادامه مطلب
یکی‌از مواقعی که در کلیه انواع پروژه های عمرانی حائذ اهمیت است، این مسئله میباشد که برای پیروزی در یک پروژه عمرانی، باید تمام مخارج لازم برای به اتمام وصال پروژه به طور کامل احتساب گردیده تا پروژه یک پروژه برنده کنیه بگیرد. در صورتی که در پیش گویی و محاسبه هزینه ها، به صدق فعالیت نشود،
ادامه مطلب
همه چیز درباره خانه سیمین و جلال
در اولین پست از وبلاگ تهرانگردی قصد دارم یکی از قشنگ ترین، باصفاترین و خانه های تهران را به شما معرفی کنم که روزی زوج مرحوم سیمین دانشور و جلال آل احمد ساکنین این خانه بودند و سال ها بعد از فوت آنان به منظور بازسازی خانه توسط شهرداری خریداری شد و در 8 اردیبهشت 1397 افتتاح شد.
ادامه مطلب
76 ایده های تجاری مبتنی بر خانه | اکنون شروع به کسب درآمد کنید!آخرین بار توسط جف رز ، CFP® در تاریخ 15 نوامبر 2019 اصلاح شدشما احتمالاً در حال تعجب هستید ، "بعضی از کارهایی که می توانم از خانه انجام دهم چیست؟"
سرمازدگی در شلوار راحت شما هنگام حصر در خانه شما و در همان زمان پرداخت هزینه ، جذابیت دارد.
ادامه مطلب
همه چیز درباره خانه سیمین و جلال + ویدئو
در اولین پست از وبلاگ تهرانگردی قصد دارم یکی از قشنگ ترین، باصفاترین و خانه های تهران را به شما معرفی کنم که روزی زوج مرحوم سیمین دانشور و جلال آل احمد ساکنین این خانه بودند و سال ها بعد از فوت آنان به منظور بازسازی خانه توسط شهرداری خریداری شد و در 8 اردیبهشت 1397 افتتاح شد.
ادامه مطلب
از خرید برگشته ام
در کوچه با نایلون های زیادی که حاصل ساعت ها گشتن در پاساژها هستند دارم به خانه بر میگردم
درست زمانیکه احساس رضایت از زندگی دارم در کوچه و از پشت سر بهم شلیک می کنن تق
مغز استخوانم می سوزد و حرکت چیز گرمی را در بدنم حس می کنم
خون و خون و خون جاری می شود
کلید خانه در دستم بود
قبل از اینکه به خانه برسم
کارم را ساخته بودند
می خواستم تلاش کنم خود را به خانه برسانم
ىلی زمانیکه به خاطر اوردم در خانه کسی منتظرم نیست
در سکوت خود مردم
سال
گویند عارفی قصد حج کرد. 
فرزندش از او پرسید: پدر کجا می خواهی بروی؟ 
پدر گفت: به خانه خدایم.
پسر به تصور آن که هر کس به خانه خدا می رود، او را هم می بیند! پرسید: پدر! چرا مرا با خود نمی بری؟ 
گفت: مناسب تو نیست. 
پسر گریه سر داد. پدر را رقت دست داد و او را با خود برد.
هنگام طواف پسر پرسید: پس خدای ما کجاست؟ 
پدر گفت: خدا در آسمان است. 
پسر بیفتاد و بمرد! 
پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم چه شد؟ آه فرزندم کجا رفت؟ 
از گوشه خانه صدایی شنید که می گفت: تو ب
نوروز و بهار است ولی خانه بمانیدویروس کروناست، بدانید بدانید
تعطیلی امسال نه از بهر سفرهاستدر خانه بمانید و به هر جاده نرانید
هر شهر که هستید همان شهر بمانیددر ساری و سمنان و اگر در همدانید
دور از هم و در فاصله دور بایستیدگر در صف بانکید و اگر در صف نانید
یا در لگن خانه به استخر روید وبر بالش خود نیز کمی اسب دوانید
از تلوزیون فیلم ببینید به تکرارتاریخ و رمان و هنر و شعر بخوانید
در غار قرنطینه به هم غُر نزنید وبر یک دگر اشیاء گران را نپرانید
خو
گویا عشق از جنس خاطره است و نسبت به چیزی در گذشته وجود دارد. نوستالژی است که با گذشت زمان و انتزاع هرچه بیشتر از واقعیت و ابژه خویش قوی‌تر می‌گردد. اگر اینطور باشد عشق در لحظه و نسبت به یک چیز موجود بوجود نمی‌آید، به تدریج و نسبت به آنچه از دست رفته شکل میگیرد و تمنایی نسبت به به‌دست آوردن دوباره آن ایجاد میکند و از این رو وصال، عشق را نابود میکند! چون عشق نوستالژی است! سوژه آنرا به وجود می‌آورد چون به درد نوستالژی علاقه بی‌مورد می‌ورزد!
اد
      یک خانه داریم مانند گلدان                                                                                گل های خانه مامان و بابا                                                                             من دوست دارم پروانه باشم                                                                              فرزند خوب این خانه باشم                    
نور و حقیقت و حقیقت نور را نمیتوان میراند
حتی اگر با هزار دروغ سعی در کتمان ان داشت، اما حقیقت و نور آن بالاخره راه خود را باز خواهد نمود و نور افشانی خود را خواهد کرد
حتی اگر اینه شکسته باشد

حتی ...
آری
و آینه دریافته که صبر است چاره دلش هزار تکه اش
و صبر ارزانترین و بهترین و در عین حال سخت ترین مسیر و گزینه است برای وصال نوری که انرا طلب میکند
آری
منبع نور و رسیدن به نور
منبعی که همراه میخواهد

و چه کند نگرانی خود را که جز به درگاه پرتوافشاننده
 
دانلود آهنگ جدید وصال امیری به نام آره با لینک مستقیم + پخش آنلاین
Download New Music By Vesal Amiri Called Are
 
 
 
 
برای دانلود این آهنگ ادامه مطلب رو کلیک کنید
 
دانلود ، موزیک ، دانلود موزیک ، دانلود آهنگ
 ، دانلود آهنگ جدید  ، موزیک جدید ، آهنگ جدید ، دانلود موزیک جدید ، دانلود مداحی ، دانلود نوحه ، نوحه ، دانلود نوحه جدید
 
 
ادامه مطلب
کلاسهای دکتر موغلی از دوشنبه 98/11/28 برگزار میگردد
کلاسهای استاد علی شیری از شنبه 98/11/26 برگزار میگردد
کلاسهای دکتر معاف پوریان از سه شنبه 98/11/29 برگزار میگردد ./
کلاسهای استاد مصلی نژاد از دوشنبه 98/11/28 برگزار میگردد./
کلاسهای دکتر وصال از چهارشنبه مورخه ی 98/12/07 برگزار میگردد ./
میدونی یکی از غم انگیزترین چیزهای دنیا چیه؟ اینه که آدم از یکی خوشش بیاد، ولی اون خوشش نیاد و اصلا به اینی که خوشش اومده، فکر هم نکنه. بعد اینی که خوشش اومده، روزی رو به شب نرسونه مگر اینکه به اونی که خوشش نیومده فکر کرده. منتظرش بوده. منتظر تلفنش. منتظر تصمیمش و منتظر خواستنش. سکانس غم انگیزش هم اینه که این فرد میدونه هیچ وقت این انتظار به وصال ختم نمیشه، ولی ته دلش، میخوادش و یه ذره امید، هر چند پوچ، داره. تو این جور مواقع من انتظار دارم خدا یه
تا کی به تمنای وصال تو....
حجم: 4.89 مگابایت
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
 
 
 
 
انتظار و عاشورا
۷۲۶۰
متن نقلی: فرانسیس فوکویاما چندسال پیش، در کنفرانسی با عنوان «بازشناسی هویت شیعه» به این نتیجه رسیده و گفته:
«شیعه پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده‌ای است که دو بال دارد یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت‌خواهی اوست، چون شیعه در انتظار عدالت به سر می‌برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست‌ناپذیر است. شما نمی‌توانید ملتی را شکست دهید که مدعی است کسی خواهد آمد که
 
 
۲۴ سال پیش وقتی سال آخر دبیرستان بودم از خانه های سازمانی به این خانه آمدیم. خانه ای در طبقه ی نهم یک مجتمع مسکونی بزرگ در غرب پایتخت.
سال کنکورم بود. مدام در رفت و آمد مدرسه بودم و غرق در کتاب و تست. بعد از قبولی در دانشگاه دولتی شهرستان، به مدت چهار سال از این خانه دور بودم و به عنوان مهمان چند روزی می آمدم و میرفتم‌. معلم که شدم فقط به مدت سه سال در این خانه زندگی کردم و بعد راهی خانه ی بخت شدم.
هر چند کوتاه بود حضور من در این خانه ولی جای ج
شب میلادحسن وقت وصال آمده است/گوهرخوب ولابهر کمال آمده است/سبط اکبر پسر احمد وزهراوعلی است/اوکه چون جان رسالت به جمال آمده است/گشته تفسیرولایت زدل قرآنی/سوی اعطای کرامت زسوال آمده است/مجتبی مردخدا گوهراخلاص بشر/رمضان ازبرشیعه زجلال آمده است/شادشدحیدر وزهرا زقدوم حسنش/برکت ماه خدادرهمه سال آمده است/داده اومژده مهدی وهمان روزظهور/رهبری سوی بشر نیک خصال آمده است/
بازسازی خانه های قدیمی با استفاده از کناف
برای باسازازی خانه های قدیمی گزینه های زیادی وجود ندارد و هزینه کوبیدن و از نو ساختن ساختمان هم بسیار زیاد است اما کناف بهترین گزینه برای ترمیم خانه های قدیمی است.
با کناف می توان شکل و طرح های مدرن و ظاهری زیبا به خانه قدیمی بخشید.
این طرح های زیبا را می توان در دیوار ها و سقف های خانه های قدیمی ایجاد شوند.
کناف در واقع یک محصول ترکیبی از گچ و سیمان و سازه فلزی است به همین دلیل این حصول کارامد و پر استف
تو اوج گرما
یه ساعت دو دو تا چارتا میکنم که با مترو برم یا اتوبوس
و مترو رو انتخاب میکنم به خاطر کولرش
به این فک میکنم که باید دور دنیا بچرخم تا برسم خونه
و تهش میگم به درک! بهتر از گرمای اتوبوس و معطلیشه...
بعد همینطور که با مهدیس داریم سینه کش افتاب میریم سمت بیارتی و ایستگاه مترو 
یه دفعه اتوبوس بهشتی صادقیه ( تک اتوبوس زرد کولر دار این خط ) از جلوم رد میشه و میپرم بالا ! 
میرم ته اتوبوس میشینم و پرده رو میکشم و از نور افتاب و سرمای کولر لذت میبر
انتظار و عاشورا
۷۲۶۰
متن نقلی: فرانسیس فوکویاما چندسال پیش، در کنفرانسی با عنوان «بازشناسی هویت شیعه» به این نتیجه رسیده و گفته:
 
«شیعه پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده‌ای است که دو بال دارد یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت‌خواهی اوست، چون شیعه در انتظار عدالت به سر می‌برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست‌ناپذیر است. شما نمی‌توانید ملتی را شکست دهید که مدعی است کسی خواهد آمد
یاد بگیریم از محبت دیشب پدر نگوییمدر حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است
یاد بگیریم از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب میتواند ببیند 
یاد بگیریم اگر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم،شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد 
یاد بگیریم اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم نه وصف خنده اش را درجمع شاید کسی در حسرتش روزها را میگذرا
سحرآهنگ خوب بروصال است/تجلی گاه حق سوی کمال است/در آن بیداری است وحق پرستی/نگارستان رب ذوالجلال است/دراین ماه خدا اخلاص گیرد/زمان دیدن فیض جمال است/سحرعشق نبی وآل پاکش/دفاع از ولایت با عیال است/طلوع مغفرت در آن فراهم/درخت خوب ایمان را نهال است/بگردد روضه رضوان مهیا/گذشتن از دل مال ومنال است/قیامت رابه مومن کرده آسان/رخ آمادگی بهر سوال است/سحرآمادگی سوی ظهور است/زمان انتظارش ماه وسال است/
هم نظیر بقیه خنک کننده ها , با از شیوه وصال هوای گرم شروع می شود . ولی از آنجایی که سیستم سرمایش گازی پنجره ای یکی‌از کهن ترین دسته های خنک کننده گازی است برای همین تعمیر کولر گازی پنجره ای نسبت به گونه های نو بیشتر در گیر نقص و اشکال می شود .
ادامه مطلب
 
براى اینکه خانه اى، خانه باشد باید کسى مدام در آن راه برود. باید یکى باشد که ظرفهاى کثیف را بگذارد توى سینک. تمیزها را بچیند سر جایش. تختها را مرتب کند. زنگ بزند سوپر  رب گوجه فرنگى و ماکارونى سفارش بدهد. میوه ها را بشورد. قبضها را پرداخت کند.
ادامه مطلب
متن در مورد خانه مادربزرگ توصیف مادر بزرگ انشا در مورد صندوقچه مادربزرگ انشا در مورد مادربزرگ مهربان متن در مورد خانه قدیمی مادربزرگ انشا در مورد خانه های قدیمی توصیف حیاط خانه مادربزرگ انشا در مورد خانه های قدیمی در پاییز
ادامه مطلب
روزی فقیری به در خانه مردی ثروتمند می‌رود تا پولی را به عنوان صدقه از او بخواهد.
هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنید که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگیری دارد که چرا فلان چیز کم ارزش را دور ریختید و مال من را این طور هدر دادید؟! 
مرد فقیر که این را می‌شنود قصد رفتن می‌کند و با خود می‌گوید وقتی صاحب‌خانه بر سر مال خود با اعضای خانواده‌اش این طور دعوا می‌کند، چگونه ممکن است که از مالش به فقیری ببخشد؟!
از قضا در همان زمان در خان
کربلامنتظرماست حسینش تنهاست/شورشی بهرامامت به دل آن صحراست/آسمان غرق تماشای شهادت طلبی/تشنگی زمزمه ای بهر وصال یکتاست/یک یکی جان بفدای پسرفاطمه اند/ناظرشورحماسه زبر عاشوراست/برسد داغ عظیمی به دل پاک حسین/اکبرواصغراو تشنه لب کرببلاست/علقمه منتظر مقدم عباس علی/قهرمان دوجهان زمزمه ای ازسقاست/لحظه سخت وداع است حسین وزینب/حاکم بردل خواهر همه جابامولاست/سخت شد وقت شهادت زبرخون خدا/گریه کن بهرمصائب همه اش برآقاست/بر ولایت همه لبیک سعادت داریم
از قدیم می گفتند و راستش این روزها هم میگن که: خانه ها روح دارند.
نه از آن روح های ترسناک و داستانی که روح آدم هایی که قبلا اینجا زندگی میکردند،هنوز هم هستند.منظور من از روح هر خانه 
یک چیز دیگه است.
وقتی پات رو توی یک خانه میگذاری اینقدر حال خوب میاد طرفت که شب موقع خداحافظی به صاحب خانه میگی: خیلی خوش
گذشت،نمیدانم چرا اما خیلی حال و هوای خونتون خوبه.اما یک وقت هایی از بعضی خانه ها هم که میای بیرون ته دلت میگی:
چقدر دلگیر بود،چقدر خسته ام،چرا یه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها